- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
از عشقِ رضا، نبضِ زمان در نوسان است از برکتِ عشقش، نفسم در هیجان است وقتی که دلم محفل آشوب و هیاهوست آغوش حرم، اَمنترین جای جهان است هر یک طپشِ قلبِ من از ضربِ نگاهش در سینه به عشقِ حرمش در ضربان است در حولِ مـدارِ گُـلِ خـورشیدِ جـمـالش منظومۀ عرشِ علوی در دوَران است از سـمت حـریـمِ رضـوی آمـده گـویـا وقتی نفسِ باد صبا مشک فـشان است سرمـایـۀ من عـشقِ شَهـنـشـاهِ دل آرام هر ثانیهاش ناب ترین گنجِ زمان است طعـمِ شـعـفِ شـوکتِ پـرواز چـشـیـدَم در پهنۀ عرشی که چنین اَمن و اَمان است چـشمِ دل ما دوخـته بر گوشۀ چشمش با گوشۀ چشمی به دلم، تاب و توان است در پنجـرۀ چـشمِ ضریحَـش گِرۀ عشق لبریز از احساسِ دو چشمی نگران است در چـشـمـۀ چـشـمانِ امـیـدم دمِ دیـدار احساسِ شعف، در رگِ هر دیده عیان است از دیـده و دل پَر بِکـِشد وسعتِ غـمها وقتی گل لبخندِ رضا سیبِ جنان است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
سـالها دیـدۀ دل جانب رضوان داریم این چنین میل تماشای تو جانان داریم کعبه خود دیده به اشراقِ نگاهت دارد ما نه تـسلـیمِ تو در اوج رضائـیم همه لطـف تو بود که در دین خـدائـیم همه هر کجـائـیم به کـوی حرمت مهـمانیم مرکز نور سماوات و زمین مرقد توست وسط باغ جنان، خُلد برین مرقد توست بیشـمارند ملائک به طـواف حـرمت آستان تو همان عرش خدای ازلیست مهر و حُب تو همان معنی خیرالعملیست بر هـمـه عـالـم و آدم تو ولایت داری خُرَّم آن دل که به عشاق رهت پیوسته جان بگیرد ز تو هر جان، به لب دلخسته ردِّ سـائـل نـنـمـایـی که مـرامت نـبـوَد عرش حق سقف وَزینی است که بر پایۀ تو هستی عالمی از جان گرانمایۀ توست جلوۀ طور ز یک سایۀ تو منجلیاست آشـنـایی من و تـو ز قـدیـم است قـدیـم دل من کنج حریم تو مقـیـم است مقـیم مرز ایمان به تو، مرز است به خوبی و بدی مشهدت باغ بهشت است و تماشا دارد در میـانـش حـرم و گـنـبـد زیـبـا دارد لحظه لحظه دل ما در حرمت مهمان است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
باید به عـشق گـنـبـد تو یـاکـریم شد روی مـنـارههـای الـهـی مـقـیـم شـد حیف است پا به صحن و سرای شما نهم بـاید سـوار بـال مـلک یا نـسـیم شد هر کس دخیل پنجـره فولاد میشود تا روز حـشر خـانهاش آباد میشود صحن و سرای خانهات آباد یا رضا صید تـوأیم گر تویی صیاد یا رضا روزی سـفرههای شب ما زیـاد شد وقتی که راهمان به تو افتاد یا رضا مهر تو را به آب و گل ما گذاشتـند نام تو را شـفـاعت عـالـم نگـاشـتـند بـال و پـر فـرشـته گـلـیـم سرای تو آقـا شـود کــنـار تـو آقـا، گـدای تـو آنقـدر وسعت حرمت کبریایی است جا شد بهشت گوشه صحن و سرای تو حالا بهـشت، هم نـفـس زائرت شده در کوچههای دور حرم عابرت شده بایـد بـرای درک تو پـر در بیـاورم غیر از رئـوف، واژه بهـتر بیاورم بـایـد بـرای مـنـقـبـت بـیکـرانـهات یک صفحهای به وسعت محشر بیاورم محشر به شانههای تو مثل کبوتر است وصف تو از خیال و شعورم فراتر است بی نورت آفتاب به دردی نمیخورد بیعطر تو گلاب به دردی نمیخورد بوسه، مرا ز پای تو سیراب میکند با این حساب، آب، به دردی نمیخورد یـک ذرّه از تـلـؤلـؤ تـو آفـتـاب شد خورشید بی وجود تو خانهخراب شد صحن عتیق هرچه مسلمان درست کرد از برکت تو بوذر و سلمان درست کرد شبهـای جـمعه از نفـس زائـران تو دور ضریح، چند سلیمان درست کرد بیهوده نیست عاشق تو بی قـرار تو اینگونه بود مور شدن در جوار تو خوب است در حریم شما استخارهها هـیچاند در بـرابـر نـورت سـتارهها سوگند میخورم به جلال تو یا رضا عرش خداست بر سر دوش منارهها پیش تو استخـاره گرفـتـیم و بد نشد گـلـدسـته حـریـم تو آقـا رصد نـشـد هرجا کریم هست، کرمخانه میشود بالم فـقط به گرد تو پروانه میشود کـنج حـرم نـشـسـتهام و داد میزنم هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود آقا کرامت تو در اینجا زبان زد است کرببلای دیگر من شهر مشهد است دست تو خاک را به نظر کیمیا کند ظرف مـس وجـود مرا هم طلا کند حس میکـنم کـنار تو نام حسین را نام حـسین در حـرم تو چـهها کـنـد پـابـوسی تو پـاره گـریـبـانـمان کـند راهی به سوی شهر حسین جانمان کند آن سائلی که دامن لطف تو را گرفت یادم نرفته نیـمه شبی که شفا گرفت جان جـواد را که قـسم داد پیـش تو یک اربعین، از حرمت کربلا گرفت دارالشفاست کوی تو یا ثامن الحجج وجه خداست روی تو یا ثامن الحجج
: امتیاز
|
مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
امـشب دوبـاره بـال پـروازم درآمـد امشب دوباره عشق سویم با سرآمد قـصد زیارت کردم و اوجی گـرفتم روحی مرا در چارچوب پیکـر آمد دور حـرم چـرخـی زدم دیـدم برای جـارو کـشیدن جـبـرئیل شهـپـر آمد در کفشداری های او در حال تعظیم روح الأمین گوید خوش آمد بر گدایش
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
در بـارگـاه قـرب رضا الـتـجـا کنم شایـد رئـوف آل عـلی را رضا کنم مرغ مهاجرم وطنم مشهدالرضاست من خـاک را به نام شما کـیـمیا کنم اما چه سود خسته دلی پر شکستهام من آمـدم که زخـم پـرم را دوا کـنم باران رحمتت شده جاری و گو چسان در بحر بیکران تو خود را رها کنم؟ آسوده خاطرم که شوی شافعم به حشر در هر نفس اگر که شما را صدا کنم موسای آل فـاطـمه گـشتم اسیـر نیل بهر نجـات از تو تـمـنّـا عـصا کـنم مرثیه خواندهای تو ز گودال قتلگاه از بعد روضه رو به سوی کربلا کنم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
صبح حریم تو به سحر طعـنه میزند صحن و سرای تو به گهر طعنه میزند سنگ حریم تو که کف پای زائر است بر هرچه گل ز جنس هنر طعنه میزند این صحبت ستاره و خورشید و ابرهاست والله گـنـبـدت به قـمـر طـعـنـه میزند شیـریـنی زیارت تو چـیز دیگریست طـعـم زیـارتت به شِکـر طعنه میزند نـقـش و نگـارهای ضریح قـشـنگ تو بر واژههـای نـاب هـنـر طعنه میزند بر پایههای عـرش و بلـنـدای نُه فلک گـلـدستههای توست اگر طعنه میزند یوسف جمالها به رخت غبطه میخورند با دیـدن ضـریح تو انگـشت میبـرنـد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
عاشـقـی دربـدری دارد و بیسـامـانی گـاه ابـریست هـوای دل و گه بـارانی گرچه آرام و قرارم به نظر قرب شماست شهرهام شهره ز سرگشتگی و حیرانی من بجز کوی شما بر در دیگـر نروم دولـتـم داد به من فـیض تو را ارزانی رو به سوی حرم خسرو خوبان گـفـتم خوب یا بد تو خودت حال مرا میدانی نـیـسـتـم لایق اگـر زائـر کویت گـردم ریزهخواری ز درت نیست کم از مهمانی چه برانی چه بخوانی تو مرا از کویت نـروم بـر در دیگـر به هـمـین آسانـی روز اول به هـوای حرمت جـلـد شدم مـیپـرم گـرد شـمـا تـا نـفـس پـایـانـی حـرمت ملجاء درماندگی ماست رضا با تو مـا را نـبـود واهـمـه از ویـرانی هم غریب الغـربایی و مـعـین الضعـفا هـم عـلاج غـم و بـیـماری بیدرمانی خـادمـان حـرمت از در تو مـییـابـنـد فـرّ شـاهـنـشـهـی و مرتـبـۀ سـلـطـانی آنکه شد عارف بالله شما را در طوس یافت در بحـر ولا مرتـبـهای عـرفانی
: امتیاز
|
مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
نشان راه، به سمت خـدایـمان دادند که در حریم خراسان رضایمان دادند خوشم که بادۀعشقش به جام جان دارم کـنـار ساقی میـخـانه جـایـمان دادند به عشق دیدن رویش زیارتش رفتیم برای ذکر مدیـحـش نـوایـمان دادند به مادرش قـسمـش دادهایم، با لاسر که سوز فاطمه را در صدایمان دادند گـرفـتـهایـم جـواز بهـشت اعـلی را به دست با کـرمش کربلایمان دادند ادیب شهر سرود این کلام دلجو را مسایم و در حرم او طلایمان دادند جلال و جلوۀ او را به چشم خود دیدیم کنار مضجع پـاکـش جلایـمان دادند غنی نیم که صفا مروه قسمتم گردد ولی به حج فـقـیران صفایمان دادند دودل شدم که بگویم ز درد خود یا نه که در حرم به نباتی شفـایمان دادند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
اگر از ما نظـر لطف شما برگـردد چـشم امّید دگر سمت کجا برگردد؟ وای از آن روز که پشت در سقاخانه کاسۀ اشـکِ تـمـنّـای گـدا بـرگـردد زدهام دست توسل به تو ای آیت حق تا مگـر حـوصلۀ رفـتـۀ ما برگـردد بستهام حاجت خود را به کبوتر تا باز با خبرهای خوش آن فرّ هما برگردد میشود گوش حوائج به جوابش دلگرم اگر از کوه سخای تو صدا برگردد نیست در مذهب این سلسله هرگز، دستی خالی از پنجره فولاد رضا برگردد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
نگاهم کن! دلم یک خلوتِ جانانه میخواهد کبوتر وار آمد روی گـنـبد! دانه میخواهد عطش دارم! تو در جریانی و دیریست میدانی دلم یک جرعه از دریای سقاخانه میخواهد ضمانت کردی و از دستهای مهـربان تو برای بستنِ پـیـمان؛ دلم پـیـمانه میخـواهد فـدای آن گـلایُـلهـایِ بـالایِ ضریحـت که ملائک پرور است و دورِ خود پروانه میخواهد گـدا آدابِ دربـاری نـمـیدانـد فـقـط از تـو جواب یک سلام کـاملا شـاهـانه میخواهد سر از دیوارِ گوهرشاد عمری برنمیدارم که غمهایِ وسیع و بیشمارم شانه میخواهد به گـنـبـد عـادتـم دادی کـنار صحنِ آزادی کبوتر بچهات را رد نکن که لانه میخواهد به دعوتنامه محتاجم نگاهم خیره ماندهست و براتِ کربلا از دستِ صاحب خانه میخواهد!
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
مائیم و انـس و الفـت تو یا اباالجواد در جان ماست محنت تو یا اباالجواد با اذن فاطمه به دل ما رسیده است سـرمـایـۀ مـحـبـّت تـو یا ابـاالجـواد این قـلبـهـای ما که بـنام تو میتـپـد جامی است از ولایت تو یا اباالجواد ای نـیّـت تو یـاری زوّار خـستـهات قـربـان قـصد قـربت تو یا اباالجواد بیمار لاعـلاج نداری در این مطب محـشر کـند طـبابـت تو یا اباالجواد هر شاخه گل ز گلشن بالای مرقدت داروی درد امت تـو یـا ابـاالـجـواد صحن و رواق و باب و ضریحت بهشت ما دارالشـفـاست تـربت تو یا اباالجواد باب الجواد روزی هر صبح و شام ماست کو دوری از ضیافت تو یا اباالجواد آنچه ز وصف جنّت اعلا شنـیدهایم بـالاتـر است جـنّـت تو یا اباالجـواد مـا دل بـریـدهایـم ز دولـت مـدارهـا مائیـم و صبح دولت تو یا اباالجواد هر کس که بعد مشهد تو کربلا نرفت از دست داده فرصت تو یا اباالجواد با ایـنهـمه هـنـوز غـریـبی امـام من ای جان فدای غربت تو یا اباالجواد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
در حریم نور جای مشعل و فانوس نیست هیچ کس از لطفتان در این حرم مأیوس نیست شکرِ حق با شیر مادر مهرتان در دل نشست واقعا بیچاره هرکس با شما مأنوس نیست کـربـلا و کـاظمین و سامرا، حتی نجف هیچ جا بهرمن درمانده همچون طوس نیست دُرّ و مرجانی که از احسان به سائل میدهی در صدفهای کفِ اعماق اقیانوس نیست هرکس از، سوی تو آمد بوی جنّت میدهد بوی جنت هیچ جا چون در حرم محسوس نیست این کبوتر که به دور گنبدت در گردش است هم طراز هر پرش صدها پرِ طاووس نیست دانه دانه ذکر تسبیحم فقط شد "یا رضا" شأن ذکرت کمتر از یا نور و یا قدّوس نیست زائرانت پشت هم مرکب به مرکب آمدند این همه زائر ولی روزی من افسوس! نیست نه عبا میخـواهم و نه تیـغۀ سلـمانیات حاجتم این روزها چیزی بجز پابوس نیست
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
عـطـر نـفـست مسیـح را زنـده کـند با بوی تو گـل شکـوفد و خـنده کند چـشمم که به گـنبد تو میافـتـد، دل عــطـر صلـوات را پـراکـنـده کـنـد ********** هاشم وفائی ********** ما سـوی تو از روز الـست آمدهایم با جلـوه و جان حق پـرست آمدهایم ما را به کـرامـتی دگر مهـمـان کن امروز هـمه کاسه به دست آمـدهایم ********** هاشم وفائی ********** مــن ذرّهام و تـــو آفـــتــابــم آقـــا در آتـش شــرم خـود کــبــابــم آقــا با جـوشـشی از سـلام خـود آمـدهام لـب تـشنۀ یک جـرعـه جـوابـم آقـا ********** هاشم وفائی ********** گر عرض سلام اولین هدیۀ توست ره توشۀ آخـرت همین هدیۀ توست ای زائـر آئـیــنـۀ هــشــتـم ایـن جـا ذکر صلـوات بهتـرین هـدیۀ توست ********** هاشم وفائی ********** ما خـسته و دلشکـستهایم و مضطر چـشم همه نـوکـرانـتـان بـر این در هرچـند بهـشت را ضمـانت کـردید یک گوشۀ صحن قدس ما را خوشتر ********** محسن ناصحی ********** ما شیعۀ توأیم و بر این ادعا خوشیم در روضهها به گریه برای شما خوشیم گاهی به مشهدیم و زمانی به کربلا یکدم به یا حسین و دمی با رضا خوشیم ********** محسن ناصحی **********
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
تـسلیـمـم ای کـریـم که زنـدانیام کنید فکـری برای بیسر و سامـانیام کنید بخشش بس است، عمر من بینوا گذشت من را مـؤاخـذه به هـوسـرانیام کـنید باشد روا ز کثرت عـصیان ردم کـنید آقای من نـظر به پـشـیـمـانـیام کـنـیـد بـال مـرا تعـلّـق نـفـسم شـکـسته است از خود تهـی کـنید مـرا، فـانیام کـنید آتش زدم به بال و پرم پیـش چـشم تان تـا که تـوجـهـی به پـریـشانیام کـنـیـد من حاضرم قسم بخورم خوب میشوم ای مهـربان اگر که خـراسـانیام کنید تاریکم و به جلوۀ شمس الشموسیاش با هـر فـرازِ جـامـعـه نـورانیام کـنید تنها خـوشـم به بـابِ جـواد الائـمـهاش آن دور و بر مرا سگ دربانیام کنید گـریان شدن برای حـسین است آبـرو با سـوز و آه و زمـزمه بارانیام کنید تشنه، هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد یـاد عـزیـز فـاطـمـه قـربـانیام کـنـیـد من را ببخش اگر که از این غم نمردهام من را حـلال، بهر گـران جانیام کنید
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
جامها بیتاب از رزقِ شراب و بادهاند صحنها بهر حـضور سائـلان آمـادهاند با امیـد وصـل این جنّـت تـقـلا میکنند ذرّههـایی که مـیـان راه، بـیـن جـادهانـد کوثر است آب میان صحن و پاکم میکند حوضهای این حرم الحق که فوق العادهاند مادرم میگفت: سجاده نمیخواهد حـرم سنگ های خاکیاش بالاتر از سجادهاند" چند عاشق با دو چشم خیس از راه آمدند گوشۀ باب الجـوادت از نـفـس افتادهاند عـدهای با نام زیـبای تو مـستی میکنند عدهای هم دور مرقد جامعه سر دادهاند: "یا ولـی الله ضـامن شـو گـنهـکـار آمده تا همینجا هم به لطف توست راهم دادهاند نسل در نسلت همه آقـا و اهل بخـششند نسل در نسلم همه محتاج و نوکر زادهاند" اهل ایمان شد هر آن کس که نگاهش کردهای وای بر آنها که از چـشم شما افتادهاند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
تو آن امـام غـریـبی، تو آن امام رئـوف در این کرانه، به خورشید بی بدل معروف غزال خسته دوبیت اشک پیش پایت ریخت همین که شد به نگاهش نگاه تو معطوف به یک اشارۀ ابـرو « نَهَیْتَ عَنْ مُنکَر« به مهربانی لبخـند « اَمَرْتَ بِا لْمعروف« تو نـور را به دلـم ریـخـتـی، نفـهـمـیـدم نبود سنـخـیـتی بـین ظـرف با مظـروف وزیده عطر بهشت از شمـیـم گـیـسویت ندیده است به خود چهرۀ تو رنگ خسوف برای وصف تو تنهـا سکـوت بـاید کرد هنوز لـنگ حروفم، هـنوز لنگ حروف دو خط روایت «ابن شبیب» را خواندم که پا به پای دلم سوخت برگ برگ لهوف ورق ورق دل من پـر کـشـیـد تا گـودال که «دعبل» آمد و سر داد روضۀ مکشوف
: امتیاز
|
مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
پنجره فـولاد هر دم یک گـره وا میکند نام تو در این حـرم کـار مسیـحا میکند از گذشته هر زمان تا روزگارم تیره شد دل مرا در گوشه صحـن تو پیدا میکند کاسب اهل دلی میگفت رزق خویش را صبح ها از گـوشۀ چـشمت تـمـنّا میکند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
دلم دوباره هـواى تو را به سر دارد هــواى گـنـبـدتـان را دم سـحـر دارد دلم دوباره کـنارِ تو گـریه میخواهد که گریه بر در باب الجواد اثر دارد کـنار پنجره فـولاد تو کسى میگـفت که قبل گفتن حاجت، خودش خبر دارد مگر چه میشود آقا که زائرت باشم؟ که طـعـم آب حــرم مــزۀ دگـر دارد بیا و دست مرا از کرامـتـت پُـر کن مـرا نـگـاه شـمـا بـاز انـتـخـابـم کرد گـنـاه بودم و خـاک حـرم ثـوابم کرد نسیم صحن گوهرشاد بر رُخم خورد و جـنـون عـشق تو آقا مرا جـوابم کرد همینکه نام تو را گفتم این دلم لرزید پـیـاله بودم و نـام شـما شـرابـم کـرد به زیر پاى تو بوده سرم خدارا شکر ببـین که عشق تو آقا مرا گـلابم کرد کنار تو به خـدا میتوان خـدا را دید به احترام تو نـازم که محـترم هستى امـید مـردم ایـران، یـل کـرم هـسـتى همیشه و همه جا فـوق انـتـظارى تو همیـشه و هـمه جا سایۀ سـرم هستى اگر که صحن و سرایت نبود، میمُردیم براى مردم این خاک، مغـتـنم هستى دوباره روضه بخوان تا که جان بگیرم من تو سینه سوخـتۀ صاحب عـلم هستى قسم به کعبه که عیناً خود مطافى تو «کـبوترم نـشدم تا کـبوترت گـردم» کـبـوتـر حـرم و جـلـد مـنـزلت بـاشم کـرامـتت که به دریـا شده شـبـیـه آقا چه میشود که کمى خاک ساحلت باشم؟ نشسته چشم ترم در مسیـر نیـشابور به این امید که گردى به محملت باشم دلـم مـیـان هـمـه زائـران تو گـم شـد نـسـیـم مـاه مـحــرم وزیــده آقـاجـان دوبـاره مـوقـع گـریه رسیـده آقا جان براى غصۀ جدت چه کار باید کرد؟ بگو بمیـر برایش…به دیـده آقا جان خـدا کند بـشـود نـوکـرىِ این نـوکـر قـبـول مـادر قـامـت خـمـیـده آقا جان شـمـا براى فـرج لااقـل دعـایـى کـن که یاس حضرت زهرا تکیده آقا جان میان شعر شما حرف کـربلا شد باز زدن به سینه ز غم با من و نوا با تو دوباره شـور عـزا با من و دعا با تو نوشتن از حرم و داغ خـیمهها با من گریـز روضۀ کوچه به کـربـلا با تو نوشتن از سر و دستى که شد قلم با من زدن به سینه و خواندن ز خیمهها با تو زبان گرفتن و هق هق ز عمق دل با من نفس نفس زدن و گریه بیصدا با تو غمین ز داغ گـلـو و لـب امـامـى تو تمام غصۀ تو غصههاى عاشوراست دلیل گریۀ تو ماجـراى عـاشوراست به خاک حجـره اگر سر گـذاشتى آقا فقط براى حسین و براى عاشوراست بگو براى چه آخر به آب لب نزدى؟ یقین که علت آن تشنههاى عاشوراست مدافعان حرم را خودت دعا گو باش که این صدا به خدا هم نواى عاشوراست مرا به سمت حرم پر بده،صدایم کن
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
سنگ بی ارزش کنار تو زبرجد میشود سنگ قـبر دوستـانت نیـز مـرقـد میشود تو تـمامـیِّ صفـات خـوب را داری ولـی «رأفتت» بین صفت هایت سـرآمد میشود ذات قـدسیِّ تو هرگز قـابل ادراک نیست هرکه در ذاتت تفکـر کرد مُـرتد میشود عـالـم آل یـهـود از عـلـم تو مـغـلـوب شد پـس اسـیـر عــالــم آل مـحــمّـد مـیشـود گنبدت از بسکه جذاب است ای شمس الشموس صبح ها خورشید هم مجذوب گنبد میشود بنـدگـی را از کـبـوتـرهای جـلـد آموخـتم در حـرم عـبـد فـراری هم مقـیّـد میشود گرچه با چشمم ندیدم، با دلم حس کردهام از کـنـار زائـران تو مـلـک رد مـیشـود زائرت هـرجا رود حتی اگر حاجی شود در کـنار کعـبه هم دلتـنگ مشهد میشود زائرت هر قـدر در مشهـد بـماند، عاقـبت بـاز بـین رفـتـن و مـانـدن مُـردد میشود وقت مرگ و قبر و محشر چشم بر راه توأم تو نیایی خوب من، اوضاع من بد میشود
: امتیاز
|
مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
کلامش نور، فعلش خیر، نامش دلنشین باشد دلـیـل عـالـم ایجـاد بـایـد ایـنـچـنـین باشد یکی از معجزات حضرت موسی بن جعفر اوست عـلیّ سوّم و دست خـدا در آستـیـن باشد هوالاول، هوالاخر، هوالظاهر، هوالباطن رضا آئـیـنۀ فـضل امیـرالمـؤمنـیـن باشد رضی الله عنهم و رضوا عنه است، شأن او به قرآن بهترین مصداق آیات مبین باشد حدیث سلسله پای دلم را قرص و محکم کرد ولای حضرتش تنها مرا حصن حصین باشد شبیه تک تک اجداد خود باب نجاتم شد نخی از ریشۀ سجادهاش حبل المتین باشد بجز او چه کسی با حُسن رفتار و صمیمیت سر هر سفره با جمع غلامان همنشین باشد؟ کجا رد میکند از محضر خود سائلانش را کسی که دامنش باب الحوائج آفرین باشد ادب شرط قدم برداشتن در نزد آقایی ست که دربان حریمش حضرت روح الامین باشد شکوه بارگاهش را که دیدم با خودم گفتم بهشتی هم اگر روی زمین باشد همین باشد از اینجا دل به سوی آسمانها راه پیدا کرد حریمش مهبط الوحی و به نوعی مهد دین باشد تلاقی میکند اینجا نگـاه سائل و سلطان چرا که آستانش نقطۀ عطف زمین باشد گره وا میشود از کارها با یک "امین الله" به قدر یک سر سوزن اگر در دل یقین باشد اگر مولا سراغـم را نگیرد روز وانفـسا بدون شک حسابم با کرام الکاتبـین باشد منِ بد را ضمانت میکند جای تعجب نیست تعجب میکنم روزی اگر که غیر از این باشد همیشه وقت پابوسی تمام ترسم از این است مبادا این زیارت، این سلام آخرین باشد کسی از عهـدۀ مدح و ثنـایش بر نمیآید همیشه سهم بیت آخر من نقطه چین باشد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
آرام نـمـودی تـب و تـاب هـیـجـان را جوشاندهای از شوق خودت هر غلیان را اینگونه رضا کردهای از خود دو جهان را هم رونق کار از می و میخانه گرفتی هم عقـل ز هر عاقـل و دیوانه گرفتی در پاسختان مانده هر استادی و رندی هر عـالـم ایـرانی و یـونـانی و هـندی اســلام بــدون تـو درونــمـایـه نــدارد گـردن کـشی بـی خـردان پـایـه نـدارد لبخـنـد زدی شعـر در اوهـام من افتاد زآن روز خرابت شدم ای خانهات آباد! دربان جنان دل به در صحن شما بست دالان بهشت است همین راهرو این بست جبریل کـمر بسته به فـراشی صحنت حور و پریان گرم گهر پاشی صحنت نو شاعری آمد به حـرم دفـترش افتاد شد خیره به گلدسته کلاه از سرش افتاد هرکس که تو را داشته اثنی عشری شد ایام خوش آن بود که با تو سپـری شد هرجای دگر رفـتـم از آن خـیر ندیـدم یک مرتبه “برگرد” از این در نشنیدم هر شـاه شـده خـادم دربـار تو چـنـدی پـر وا کـند از بـام تو در دام کـمـنـدی ای ضـامـن دنـیـای مـن و آخـرت من ای کاش به درکت برسد معرفت من! با جـنـس خـرابم شدهام وصلۀ ناجـور هرشب به سلامی بشوم زائرت از دور
: امتیاز
|